با مادرخوانده بی تنه ام رقابت می کنم و از فرصت برای یک غذای سریع داغ استفاده می کنم. منحنی های فراوان و اشتهای سیری ناپذیر او منجر به یک برخورد شدید و غیرقابل مقاومت می شود. پس از رابطه جنسی، او با خونسردی روال صبحگاهی خود را از سر می گیرد و من را در برانگیختگی رها می کند.